داریم به روز هایی نزدیک میشیم که باید دوباره ندای "مکن ای صبح طلوع" رو سر بدیم. با شنیدن آهنگ "باز آمد بوی ماه مدرسه" از ترس تشنج کنیم و تمام کرک و پرمون بریزه! شاید مدرسه انقدر ها هم بد نباشه. شاید بعد از امسال که سال آخرمه دلم براش تنگ بشه. شاید که نه مطمئنم دلم برای همکلاسیای درس نخون تر از خودم و خنگ بازیامون تنگ میشه. پیچوندن کلاس و سرکار گذاشتن معلم. لغو امتحان و گوشی بردن مدرسه و هزار تا خلاف دیگه! به نظر من کسایی که توی مدرسه صرفا درس میخونن چیز بزرگی رو از دست میدن. خب بعدا قراره فقط از درس خوندنشون برای بچه هاشون تعریف کنن؟:/ [دلم نمیخواد از غول کنکور حرفی بزنم پس لطفا زیر این پست چیزی دربارش نگید] و اما از طرفی غمی بزرگ در تمام رگ و پی‌ام رخنه کرده که "ای دل غافل، بازم الکی الکی تابستونو گذروندی" و اگر از این غم بمیرم رواست:( نه کتابی خوندم، نه فیلمی دیدم، نه هنری یاد گرفتم، نه هیچی و هیچی و هیچی.