هنوز باورم نمیشه که فردا قراره برم مدرسه. یکیتون پاشه بیاد یه سیلی به من بزنه یا یه نیشگونی چیزی بگیره بلکم باورم بشه و یکم به خودم بیام و برم وسایلم رو آماده کنم:/ بله من هنوز هیچکدوم از وسایلام رو آماده نکردم و کل لوازم تحریری که خریدم اینه: خودکار قرمز و آبی، مارک ایرانیِ کیان. (دارم تبلیغات میکنم :دی!) اما حقیقتا خیلی میترسم. یعنی منو ترسوندن. از سال آخر و سخت گیری های مربوط به کنکور و ... امیدوارم که این سال تحصیلی هم به خیر خوشی تموم بشه. عصری زنگ زدم به سرویسم که باهاش هماهنگ کنم. خیلی خانوم باحالیه. خیلی باهاش حال کردم و کلی خندیدم! از اون خوش خنده هاست و فکر میکنم برعکس سال قبل با این سرویسم خوب کنار بیام!

+تازه میخواستم توی گودریدز فعال بشم که یهویی بوی ماه مدرسه اومد:/ اما قول میدم بعد تموم شدن این لعنتی و گرفتن دیپلم کتابفروشی ها رو بترکونم. کتابخوان برتر سال بشم! توی تمام مسابقه های کتابخوانی شرکت کنم. (خیلی دوست دارم چون تا حالا شرکت نکردم!) و خلاصه با یه برنامه ریزی دقیق و هدفمند کلی کتاب خوب بخونم:)

 

+اینکه همش دارم میگم سال آخر و همه جا مینویسم و همش با خودم تکرار میکنم برای اینه که این لذت رو فراموش نکنم که هشت ماه دیگه تماااام میشه^^