امروز بعد از کلی اتلاف وقت بی بیهوده کمی وجدانم درد گرفت و درس خواندم. از آخر های ساعت ۵ تا آخر های ۱۰!! اگر آن پنج دقیقه و ده دقیقه های وسط را هم فاکتور بگیریم تقریبا ۵ ساعتی شد. میانگین مطالعه ام ۴-۵ ساعت و در مواردی ۶ ساعت است.
به خودم می‌گویم لطفا همین چند ماه را کمی از راحتی‌ات بگذر. از خواب های اضافی دور شو و دست از سر "زان تشنگان" و "بیوتن" و "به خودآ" و باقی کتاب هایت بردار. همین چند ماه را کمی فیلم نبین و با کتاب های آزمونت رفیق شو! یاد بگیر که کوچک ترین زمانی را از دست ندهی. لطفا برنامه ریزی کن!! همه چیز را ساده نگیر و از نقطه ضعفت (عربی:/) فرار نکن و سعی کن با تمرین بیشتر ضعفت را برطرف کنی. این بار بحث تصمیم بزرگ آینده ات در میان است و جای بازیگوشی و امروز و فردا کردن برای درس خواندن نیست.
و نهایت، من از تو موفقیت می‌خواهم. همین..


وی اولین بیت عمرش را سرود!!!

《رفتی و بی تو فلک در تب و تاب افتادست
که همین گوشه کسی بی تو ز جان افتادست》