مدتی پیش توی یک کانال تلگرامیِ عاشقانه و مثلا مذهبی عضو شدم. چند وقت بعد ادمین کانال که یه دختر بود یک کانال دیگه برای پیام های ناشناسش درست کرد. کاری به حواشی اون کانال ندارم، اما اتفاقی که داشت می افتاد عادی روابط دختر و پسر نامحرم بود.
مدتی صرفا خواننده بودم تا اینکه یه روز یه پیامی ارسال شد با این مضمون که شما کانالتون اسما مذهبیه و توش روابط عادی شده و کلی انتقاد دیگه. قبل از اینکه اون پیام فرستاده بشه خودم هم متوجه موضوع شده بودم. هم ادمین و هم اعضای کانال کلی به این پیام حمله کردن و فرستنده ی اون رو تکفیر کردن! از خودشون و روابطشون دفاع کردن و اتفاقا حرفای خیلی جالبی هم زدن!
اولا ادمین کانال گفته بود "باشه ماشه یه مشت مذهبی نماییم و اگه دلت نمیخواد جم کن برو" نقل به مضمون!
حالا جالب تر یه آقای طلبه ای توی کانال هستن که که شخصا دلم میخواد برم جایی که چنین طلبه ای رو تحویل جامعه میده آتیش بزنم! گفتن که "اگر کسی بخواد برای ازدواج حرف بزنه مانعی نداره(اونم با اون همه شوخی و خنده!) و شما که از مرجع بالاتر نیستی! شما از بچه مذهبی توقع بهجت داری در صورتی که هرکسی باید در حد ظرفیتش باشه و همین که بهش میگن مذهبی از خیلی ها بالاتره!"
رسما تفکرم رو درباره اسم مذهبی و تمام مذهبی ها با خاک توی کوچمون یکسان کرد! به حرفش انتقاد های زیادی داشتم اما حوصله ی بحث؟ نه. اولا بحث کانال هرچیزی بود جز ازدواج. اگر بی انصافی نکنم گاها هم میگفتن "توروخدا دعا کنید من ازدواج کنم" یا "فلانی روت کراش دارم!". درباره بهجت بودن باید بگم آیت الله بهجت از اول بهجت نبودن. اگر آیت الله بهجت هم میگفتن من همینم و ظرفیت وجودی خودشون رو افزایش نمیدادن هیچوقت بهجت نمیشدن. منظور این آقا اینه که من همینم و علاقه ای به تغییر هم ندارم، هرچند که کارم نادرست باشه. تازه آخرش هم جایگاه مثلا مذهبی ها رو چقدر بالا میبرن! رسما یک تفکر منفعلانه رو ترویج میدن. که اگر شخصی صرفا یک اسم مذهبی رو روی خودش گذاشت فکر کنه دیگه تمام شد و به بالاترین سطح خودش رسیده.
کل حرفاشون با این آقا یکی بود و خودشون رو مذهبیِ معمولی(!) یا روشنفکر و فرستنده ی پیام رو خشک مذهب معرفی کردن.
بچه ها، توی این کانال همه با هم خواهر و برادرن و هیچکس خشک مذهب و اَخ نیست و هرکس مخالف ایناست اَخه و خدا هدایتش کنه و اینا!
بچه ها، دنیای آرمانی بجه حزب اللهی هامون دنیایی مثل اون کاناله!
بچه ها، امام زمانمون بین این دغدغه ها و خواهر و برادر ها کجاست؟!
قطعا یکی از دلایلِ دلزدگی افراد از دین و روحانیت و بچه مذهبی ها همینه، از خودم مثال می زنم بعضی وقتا انقدری شورِ هرچیزی رو در میارم و برای هر یک از کارهام فتوا می دم و آیه و حدیث جور می کنم که طرف مقابل هم نه طرف خودم میاد و نه سمت دین و روحانیت!
فکر نمی کنم بشه کاریش کرد، تا بوده همین بوده و این افراد وجود داشتن. فقط ما باید تلاشمون کنیم که گرفتارِ این استدلال های به اصطلاح "راضی کننده ی وجدان" نشیم.