«آواز خوانی اراده را از انسان میگیرد.»
پیش از این نمیدانستم مقصودِ جمله ی بالا چیست؛ اما اکنون که تلاش میکنم فراموشت کنم، چرا!
تغنیات اراده ی از "تو" دور شدن را از من میگیرد!
عزمِ از یاد بردنت را در من میسوزاند.
قلبم به تپش در میآید برای شنیدن کلامی. تنم میلرزد برای نگاهی، و دلم تنگ میشود برا خاطراتِ ساخته نشده!
"تو" برایم قدغنی!
حال مجهتدِ عشق شدم و برای خودم حکم میکنم هرچیزی که توانم را برای دوری ات سست کند "حرام" است!
و تمام من سست میشود در دوری ات ... !
مثل معتادی که به عطر بودنت عادت کرده