پست قبل بار معنوی و ادبی نداره، اما شما بخونیدش!


امروز مطلبی رو در کانالی مطالعه کردم به نام حلال و حرامِ اخلاقی!
شاید برای خیلی از ماها پیش اومده باشه (اونایی که مقید ترن بیشتر) که هی بیان ازشون بپرسن حکم فلان مرجع درباره ی فلان موضوع چیه؟ آیا مثلا موسیقی گوش دادن حرامه؟ و یکی از جملاتی که خیلی مطرح میشه اینه که ما حلال خدا رو حرام نمی‌کنیم!
اجازه بدید موضوع رو با یک مثال باز تر کنم! آیا سفر رفتن حرامه؟ مشخصا خیر! خب حالا حکم رفتن برای کسی که هفته ی بعد کنکور داره چیه؟! این دیگه حرامه! نه از لحاظ علم فقه بلکه از لحاظ علم اخلاق!

باری انسان به جایی میرسد که بعضی از حلال ها هم از لحاظ اخلاقی برای او حرام می‌شوند چون امکان رشد را از او میگیرند.

اصلا شاید شنیده باشید که حلال های ما، حرام های علماست!
شما تصور کنید من در حال آماده شدن جلوی آینده ۴۰ دقیقه وقت خودم رو صرف مرتب کردن موهام کنم. از این سمت با اون سمت. اما آیا می‌تونید تصور کنید که آیت الله بهجت هم ۴۰ دقیقه از وقت خودش رو جلوی آینه صرف مرتب کردن مو کنه؟ از لحاظ اخلاق این کار جلوی رشد اورو می‌گیره.
این هم از مصادیق توجه بیش از حد به نفسه. نفس من خوشش میاد هی جلوی آینه جولون بدم و به خودم نگاه کنم و مدل مو عوض کنم!
طلبه ای تعریف می‌کرد من توی خیابون نمی‌تونم با خواهرم خوش و بش کنم چون من میفهمم خواهرمه اما بقیه چیه؟ آیا روحانی ای دیدید که در خیابون بستنی بخوره؟ آدامس بجوه؟ این کار ها اصلا حرام نیستند در علم فقه، و در مرحله ای حرام هستند در علم اخلاق. چون جلوی رشد رو میگیرند و باعث تغییر نگاه مردم به جامعه روحانیت و طلاب میشه.
امیدوارم تونسته باشم مطلب رو به درستی منتقل کنم.
ان شاءالله خدا بصیرت و توانایی ای بهمون بده که دل و جانمون در برابر حرف مخالف به راحتی جوش نیاره و به قول بزرگی که الان حضور ذهن ندارم، نبینیم کی میگه، ببینیم چی میگه!
و خلاصه انتقاد پذیر باشیم.
همین!