در حال حاضر ناراحت ترینم. تلگرامم خراب شده و نمیتونم واردش بشم. دائم خطای Too Many Attempts میزنه. موندم چیکار کنم:|
در حال حاضر ناراحت ترینم. تلگرامم خراب شده و نمیتونم واردش بشم. دائم خطای Too Many Attempts میزنه. موندم چیکار کنم:|
کمتر اتمپت کن دخترم :) یکم صبر کن درست میشه
به نظرم در مرحله اول بالاخره ببین با خودت چند-چندی. یا از انسانِ ۲۵۰ساله بنویس یا از مسبب این وضعیت (از جمله، کمترین آسیبی که رسونده، فیلتر تلگرام) که اتفاقا نویسنده اون کتاب هم هست، ناراضی باش. ۲تاش نمیشه.
ما هم دقیقا در قالب همین کارکرد، از تلگرام استفاده میکردیم. اما الان باید ماهی چنددهتومن فقط پولِ ویپیان بدیم که بتونیم از کارکردهایی که آقایون در ذهنهای منحرفشون برای این اپلیکیشنها/سایتها/پلتفرمها متصور شدن استفاده معمولی بکنیم. استفاده دیگهای نمیشه از تلگرام کرد جز همین استفاده «ارتباطی» که شما جوری اداش کردی انگار مظلومترین فردِ تاریخی و بقیه حتما توی تلگرام پورن میبینن.
دوتا مسئله به وجود میاد. شما یا یک اصلی داری برای زندگیت، که همانا اسلامه. این اسلام درست یا غلط، جدای از اینکه آیا اصلا حرفی داره در این دنیا بزنه یا نه، بالاخره یه متن مرجعی داره که شماها خودتون هم بهش اذعان دارید. این متن مرجع، قرآن، و احادیثیه که حالا به هر ترتیب به دستِ شما رسیدهن و شما معتقدید حاوی حقایقن و بههرصورت، باز هم درست یا غلط، معتقدید آدمیزاد باید به اینا رجوع کنه در موقعیتهای مختلفِ زندگی، و بالاخره به هر ترتیبی یه چیزی که با اون موقعیتش مچ شه ازشون پیدا کنه. (چون احتمالا خودش صلاحیت تصمیمگیری درباره زندگی خودشو نداره)
به هر ترتیب، شما وظیفه عقلت رو به آیات و روایات محول میکنی. انشقاق اصلی اینجا متولد میشه؛ این گزاره بعدیه که وضعیت شما رو به گذشته مقدستون پیوند میزنه. شما به عنوانِ انسان عمر محدودی داری، و ناچاری برای سردرآوردن از خودت و زندگیت (به عنوانِ ابژه آیات و روایات) به گذشتهای رجوع کنی که چیزی ازش نمیدونی و اگه نخوای بری درسش رو بخونی تا آخر عمرت هم نخواهی تونست با متریال خامِ گذشتهای که ازش تقلید میکنی مواجهه درستی داشته باشی. بنابراین، میری سراغ تفاسیر.
خب البته از پستت اینطور برداشت نمیشد که «برای بالارفتن اطلاعات»ت اونو خوندی. ازش اصل بیرون کشیدی و خوشحال و خندان نتیجه گرفتی این گهی که توش دستوپا میزنیم، از حیطههای دم دستی آزادی بیان و عقیده گرفته تا تولید علم و وضعیت اقتصادی (که البته برای هرکدومش یه توجیه مسخرهای میارید) با «اصل» اسلام فاصله داره، این گه نظام اسلامی نیست، ربطی به نظامِ اسلامی نداره، پس، آخ جون! عقیدهم اینبار هم از دادگاه مبرا شد. این گهی که توشیم زاده عقیده من نیست. اسلام واقعی(!) نیست.
شما اینجا دوتا اشتباه کردید که اتفاقا کاملا به هم مربوطن، اما شما به علت حذف چندتا واسطه از درک ارتباطش عاجزید.
شما در این بیان باذوقوشوقتون از این کتاب، تن به یک «تفسیر» دادید. حتما، البته اگر کتابهایی جز این دست کتابها خونده باشید، آگاهید که تاریخ به شکلهای متفاوتی بیان شده، و همیشه، نه فقط درباره این تاریخِ بهخصوص، بلکه درباره هر تاریخ مکتوبی، بسته به پرسپکتیو تحلیلگر/بیانگرِ اون تاریخ، و بهطور دقیقتر، در نسبت با وزنی که اون تحلیلگر به هرکدوم از فکتها میده و نسبتی که برای برقراری ارتباط بین اون فکتها متصور میشه، تاریخ تغییر میکنه.
شما در این مواجهه مفعولطور(کلمه بدریختی شد.) خودتون با این کتاب، که «تحلیلگر»ش اتفاقا مسبب این بدبختیهاست، تن به روایتِ این فرد از اتفاقات دادید. واسطه فهمِ شما از تاریخی که بهش رجوع میکنید، نویسنده این کتابه. اتفاقا من این کتاب رو دوبار هم خوندم. مدتها پیش. و دقیقا سعی میکنه مدرکی تاریخی برای آنچه که طی این سالها در این مملکت اتفاق افتاده ارائه بده. دوگانههایی رو تبدیل به یکیانگاری کنه، و مسائلی رو که در جوهر خودشون با هم یکی هستند دوپاره کنه تا به موقعیت امروزی که خودش یکی از خالقین اصلیشه، مچ بشن. دلیلش هم بهسادگی اینه: شما هربار نیاز دارید بالاخره موقعیتها رو شبیه هم کنید، (با تقلیل دادنِ موقعیتِ امروز، ایجاد تغییرهای کوچک هوشمندانه -اما اساسی- در اون موقعیتِ تاریخی، یا سادهسازی موقعیت فعلی) تا بالاخره بتونید جایگزینی برای عقلتون پیدا کنید: رجوع به تاریخ به جای عقل. حالا چه تاریخی، چه کشکی، چه آشی، وقتی که شما عمرتون بسیار محدودتر از اونه که حتی روزی چندصفحه از کتابهای مشهور حدیث و تفاسیر و جدلی که بر سر هرکدوم از روایات وجود داره بخونید؟ بله؛ تاریخ و آش و کشکِ تحلیلگری که شما تصمیم میگیرید به هر دلیل به تفسیرش تن بدید.
فرایندِ حصولِ نتیجه همنقدر پیچیدهست. اگر جملهای که در جواب کامنت قبلم نوشتید، روش همیشگیتون برای مواجهه با تناقضات بارزیه که در زیست امثال شما وجود داره، خب ادامهدارشدنِ این تناقضات تعجبی برنمیانگیزه. تناقض، جمع اضداد، اون چیزی نیست که حافظ میگه؛ پلاس بودن هم تو میکده و هم مسجد. بههرحال زیستِ آدمی، احساسات آدمی توانایی این رو دارن که در خیلی از کانتکستها قرار بگیرن و همچنان خوش و خرم باشن و دچار تناقض اساسی نشن. تناقض دقیقا یعنی از اینکه تلگرامت وصل نمیشه ناراحت باشی، (و مظلومانه بگی ازش برای ارتباط استفاده میکردی) و در همون زمان به روایتی از تاریخی که اصلِ زندگی توئه تن بدی، که با همون مغزی نوشته شده که تصمیم گرفته تلگرام رو فیلتر کنه.
البته این هم دقیقا رفتار همیشگی امثالِ شما با کسیه که چیزی بیشتر از حرفهای بیاساس کلی برای گفتن داره.
قطعا هدر نمیدادم اگر افکارِ پوسیدهتون رو با زور به زندگی من اعمال نمیکردید. هروقت سایه نحستونو از سر ما برداشتید اونوقت مطمئن باشید که ما حتی نمیخوایم چشممون به شماها بیفته. چه رسد به اینکه همکلام بشیم.
کامنت من دربرابر سلطه چهلساله سایه نحس شما هیچه خانم. نادیده بگیرید و بفرمایید به زیستِ بزرگوارانه سراسر شکوه و ادبتون بپردازید. هرچه باشه سلفِ بهحق کسانی هستید که توی صورت میخندن اما پشتِ سر، شکنجه بازی کودکانشونه.
اینا چرا فحش میدن؟
در جواب اون آقا باید بگم
اولا :
اینجا حرفی از پورن نیست و این نشون میده شاید شما چنین استفاده هایی دارید (کافر همه را ... )
دوما :
به هیچ وجه ندانسته ، نفهمیده ، دوقرونی نیفتاده ، فکر نکرده (از روی عقده ، بیماری ، ... ) قضاوت نکن
تاریخ درست صرفا مطالعه میشه که ازش عبرت گرفته شه
(همه های حرف های شما از نظر من مزخرف و جز خزئبلات میباشد)
توصیه میشه که اولا مفاهیم و مصادیق (تعمیم) رو مطالعه کنید
سپس بیاید سعی کنید بین مشکل تلگرام ایشون و مطالعه کتابی یک پل ارتباطی بزنین که مثلا چی:/
سلام
چرا از پیامرسان داخلی استفاده نمیکنید خب؟
یا حداقل از واتس آپ که فیلتر نیست.
البته قصد دخالت ندارم. صرفا سوال و پیشنهاده.
آفرین کاکتوس جان.
جوابش رو درست و خوب دادی
منم احتمالا بیام بیان
معلوم نی کی درست شه اینترنت /:
می خوام بیام
ولی ایمیل میزنه
ایمیلم که الان باز نمیشه😢
تلگرام خوشحالت میکنه؟ :)[)