بعد از دوازده سال مامانم رو مدرسه خواستن:| این موفقیت بزرگ رو به خودم و خودش و خودتون تبریک میگم!
حالم از فضای مدرسه، کادر مدرسه(جز خانوم اسلامی)، معلم ها(جز خانوم لطفی و خانوم کاظمی و خانوم شرفی!) به هم میخوره.
توی پست قبلی یادم رفته بود استثنا های معلما رو بگم!
فقط دارم سعی میکنم این ماه های باقی مونده رو تحمل کنم تا بالاخره تموم بشه این سالِ آخر که شده مزخرف ترین ۸ ماهه تموم سال های تحصیلیم.
+چه حس خوبیه که دوستت حامله باشه و تو در آستانه خاله شدن باشی!
+عنوان خیلی نامرتبط و دلی!
مبارک باشه:)